بلاگ مستطاب زندگی

ساخت وبلاگ
  پسرها که رفتند کتابم را برداشتم و رفتم روی مبل دلخواهم. سرد شده بود هوا، پتو را هم برداشتم. دیگر نمی‌توانستم در روردبایستی موراکامی بمانم و کتاب دیدارش با هایائو کاوای را رها کردم و کتاب دیگری برداش بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 76 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  باقی‌مانده داروها را که در سینک می‌ریختم تا شیشه‌ها را برای تحویل به غرفه بازیافت بشورم با خودم می‌خواندم، ما را به سخت جانی خود این گمان نبود! بیست روز نشده که از آن سرماخوردگی عجیب می‌گذرد. بیماری بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 54 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  اگر مهمان‌ها برای شام بیایند، همه چیز با پیازداغ شروع می‌شود. و اگر برای ناهار بیایند با یک کریپس.  و بعد روشن کردن کتری. مهمان برایم برکت است. نور است. باعث می‌شود خورشید دو برابر بیشتر بدرخشد. و ا بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 59 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  همه دیشب ایستگاه خسته‌ای بودم که قطارهای سریع‌السیر فکرهای ترسناک و ناراحت کننده‌ای مدام در من توقف می‌کردند و بعد به سرعت در پیچ و خم مغزم گم می‌شدند. تا صبح چندبار فکر کردم جلسه را کنسل کنم. اما ت بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 76 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  رازی هست که هیچ‌کس به شما نمی‌گوید. وقتی فرزندی را به این دنیا دعوت می‌کنید و او را به خانه می‌آورید و کمی بعد برای این‌که با هم‌سالانش معاشرت کند اسمش را در بهترین آموزشگاهی که می‌شناسید می‌نویسید. بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 50 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

 

همه صبح روی یک صندلی نشستم و لیست کارهایی که در دفترچه یادداشت نوشته بودم را انجام دادم. جز یکی که وقت نشد.

یک روزهایی هم اتفاق قابل عرضی نمی‌افتد.

این روزانه نویسی اصلا کار ساده‌ای نیست!

و من امشب واژه ندارم.

 

بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 78 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  یک روزهایی خانه داد می‌زند که دلش تمیزی می‌خواهد. امروز از آن روزها بود که داشت پیام می‌داد. می‌توانستم من بروم سراغ کارهای خانه و پسر سراغ بازی و تلویزیون و ظهر خسته سر سفره به هم برسیم. و یا در کن بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 63 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  صبح وقتی داشتم میز صبحانه را آماده می‌کردم با خودم برنامه‌ریزی می‌کردم که کدام کارهایم را تا پیش از آنکه بروم دنبال پسر در اولویت بگذارم که به آشپزخانه آمد و گفت مهد نمی‌رم! می‌خواست در خانه بماند ب بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 68 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  زکریا نشسته بود به عبادت. شاید هم ایستاده بود. کلماتش هست در سوره مریم فقط که به خدا می‌گوید تا بحال نشده از تو چیزی بخواهم و مرا ندهی. یعنی وقتی می‌گوید ناامید نیستم از دعا به درگاهت این برداشت را بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 64 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12

  خوشبختی را مترادف کلمه رضایت می‌گیرم و احساس عدم خوشبختی را مترادف نارضایتی. فرقی هم نمی‌کند که در چه موقعیت اقتصادی، اجتماعی و منزلتی و هر معیار سنجش دیگری باشیم. و از دست دادن و غم‌هایی که نمی‌توا بلاگ مستطاب زندگی...
ما را در سایت بلاگ مستطاب زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mostataba بازدید : 78 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:12